خاطرات من
دوستای گلم فقط اگر میل زدین یا خواستین چت کنیم با معرفی خودتون بگین که میل رو از این وبلاگ پیدا کردین که سوءتفاهم ایجاد نشه.... از اول خرداد تا 11 شب مدرســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه امروز 2تا پسر جقله بهم شماره دادن! هاهاها! فک کنم بیشتر جای مامانشون میشدم تا دوست دختر!!! مجبوری گرفتم ازشون اما به محض اینکه سوار تاکسی شدم پاره کردم کاغذشو که دیگه حتی بهش فکر هم نکنم ازین کارا متنفرم فعلا حالم بدجور خرابه... از همه چیز و همه کس بدم میاد و باعثش یه فیلمه فیلمی که با هربار دیدنش بدتر شدم اما بازم چندین بار play ش کردم! دیشب تا نزدیک صبح بیدار بودم.... کلی خسته و کسلم راستی آقای ج.پ رفت به جهنم! بره بمیره بابا انگار من آدمشم! تولد محدثه هم هست امروز اما من نمیرم حسش نیست یه چیز دیگه! ازین به بعد میخوام توی پست هام شکلک بذارم هه هه:دی فعلا دیروز یه روز غیر عادی! دیدار یه دوست که خیــــــــــــــلی غیر عادی بود!!! باور کن جااااااان شما!!! امروز سیزده بدر بود کلی خوش گذشت از ساعت 8 صبح تا تقریبا ساعت 8-8:30 شب کلـــــــــــــی بوی دود گرفتم و خندیدم... اخه کلی با بچه ها بازی کردیم و عکس گرفتیم:) هوراااا خیلی خوش گذشت تازه با یکی از بچه ها کوه نوردی ای کردیم که بیا و ببین! من دیگه پا نمونده برام! وااااای خدا همینطوری اومدم قلمبه پریدم تو حموم! فندق هم قهر کرده :( حالا باید کلی نازشو بکشم و براش خوراکی بذارم و قفسشو تر تمیز کنم... عیبی نداره... سیزده بدر همتون مبارکــــــــــــــــــــ بوس حسش نیـــــــــــــــــــــــــــــــــــس!!! کپک زدم بابا تو خونه اما حسش نیس برم بیروووووووووووووووون! ای خداااااا تو هم که الان توی راهی پشت فرمون برم یه دوش بگیرم ببینم کجا میتونم برم دور بزنم!
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها: